سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زمستان 1386 - ღ♥ღミ★ミبه سایت چه خبر }
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 24330

  بازدید امروز : 0

  بازدید دیروز : 0

زمستان 1386 - ღ♥ღミ★ミبه سایت چه خبر }

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

درباره خودم

زمستان 1386 - ღ♥ღミ★ミبه سایت چه خبر }
احسان قدیری
این وبلاگ از اهمیت های خاصی بر خوردار است شما میتوانید با من همیار باشید من احسان (درباره ی خودم) من گفتم ، نوشتم که بدانید نخواستم مثل کسی باشم یا از آن روزگاری که سپری شد تنها خواستم در قیل و قال بی امان ثانیه ها خودم باشم خواهشی که ازتون دارم اینه که مطالب رو بخونین و بعد نظر بدین ممنون میشم که من رو در بهتر شدن وبلاگ کمک کنید کپی برداری و استفاده از مطالب این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع برای عموم بلاگرهای عزیز آزاد است

 

پیوندهای روزانه

 

لینک به لوگوی من

زمستان 1386 - ღ♥ღミ★ミبه سایت چه خبر }

لینک دوستان

بانک اطلاعات پزشکان و دندانپزشکان، پزشکان مقیم خارج، داروخانه ها، بیمارستانها، درمانگاه ها

لیست به روز املاک و مسکن، جستجوی املاک فروشی، رهن و اجاره، ویلا و باغ، ملک شهرستان ها

آخرین اخبار و رویدادهای فن آوری اطلاعات ایران، مقالات فن آوری اطلاعات، مصاحبه‌ها

اطلاع رسانی گسترده و دقیق در زمینه اطلاعات نمایشگاهها، زمان برگزاری نمایشگاهها، فهرست شرکتهای حاضر

پایگاه اطلاع رسانی سیستم های نوین آموزش با هدف سامان دهی و خدمات رسانی علمی و کاربردی

اطلاعاتی در زمینه مدیریت و مهندسی صنایع از جمله مقالات، وب‌سایت‌ها، زندگینامه‌ها، اخبار و رویدادها، وبلاگ‌ها

آموزش طراحی صفحات وب و آموزش جاوا،HTML،ASP، PHP ، ترفندهای ویندوز، دانلود برنامه و غیره ...

پایگاه اطلاع رسانی خودرو و صنایع وابسته شامل جدیدترین خبرها ویژه خودرو، مقالات، گزارش و گفتگو

بانک اطلاعات، مقالات، خبرها، نرم افزارها و لینکهای مهندسی برق به زبان فارسی

سخنان بزرگان و بزرگترین روانشناسان، جامعه شناسان، هنرمندان و دانشمندان در باره موفقیت و چهره های ماندگار

جدیدترین آگهی‏های استخدامی، فرصت‏های شغلی کارفرمایان و جراید، رزومه‏های کارجویان
iran.blogme.com آرایش زن جدید

 

آرشیو شده ها

از نوجوانی دوستدار دانستن و فهمیده بودم. چند سال در دانشکده فنی رشته مهندسی خواندم و چند سال هم در دانشکده الهیات رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی تا مقطع کارشناسی ارشد... بیش از12سال هم هست که طلبه غیر رسمی هستم و در حال حاضر در مقطع خارج فقه و اصول کسب علم می کنم. سعی کرده ام غیر از رشته اصلی ام به علوم دیگر هم بپردازم. به مقوله هایی چون فیزیک، نجوم، کلام جدید، تاریخ، سیاست، فلسفه و روان شناسی علاقه دارم و با همه قصور علمی و عملی هنوز شوق دانستن بیشتر، در من از بین نرفته است

شخص دیندار، ... حسادت را رها کرده است .در نتیجه، دوستی پدیدار شده است . ( امام صادق علیه السلام )

 

نظر سنجی

*چــرا نمـــــــاز نمیخونی؟؟؟
چون علتش رو نمی دونم
چون اعتقادی به نماز ندارم
چون خاطره بد از نماز دارم
چون مادر پدرم نمی خونن
حسش نیست

زمستان 1386 - ღ♥ღミ★ミبه سایت چه خبر }

نظر از یک خانم

دلیل محکم برای اینکه به زن بودن خانم مهتاب 01- نام هر گل و زیبایی در طبیعت است را روی شما می‌گذارند. 02- هنگامی که رنگ پریده یا بیمار هستید با کمی وسایل آرایش می‌توانید خود را زیباتر کنید و هیچ کس هم از شما ایرادنمی‌گیرد( کاری که بسیاری از آقایان مد روز یواشکی انجام می‌دهند(. 03- تمام شاعران ایران زمین در وصف گل روی شما هزاران شعر گفته و خط و خال و چشم و ابروی شما را ستوده اند. 04- مجبور نیستید سر کار بروید و پول یک ماه کار و تلاشتان را برنج و گوشت و نخود و لوبیا بخرید. 05- به راحتی و با اعتماد به نفس هر وقت که لازم بود گریه می کنید و غم و غصه هایتان را در دل جمع نمی کنید تا سکته کنید. 06- عمرتان بسیار طولانی است. 07- آنقدر حرف برای گفتن دارید که هرگز کم نمی‌آورید. 08- همیشه یک عالمه دوست و رفیق ناب دارید و کمتر گرفتار رفیق ناباب می شوید. 09- هرگز در حمام خود را گربه شور نمی کنید. 10- بزرگ شده اید و کمتر برای طرفداری از تیم قرمز و آبی یا این حزب و آن حزب جلز و ولز کرده و کرکری می خوانید. 11- ریش و سبیل ندارید که موقع آب خوردن قبل از خودتان سبیلتان آب بنوشد. 12- عشق و هنر ابداع شماست. 13- همیشه جوان تر از سنتان هستید و هیچ کس نمی داند شما چند ساله اید. 14- از سن 9سالگی به بلوغ عقلی و جسمی می‌رسید و حالاحالاها باید بدوند تا به پای شما برسند!. 15- بهشت زیر پای شماست. 16- اگر موهایتان مرتب نبود یا وقت برای مرتب کردنشان نداشتید، با سرکردن یک روسری قضیه حل است. 17- همیشه در کیفتان آینه دارید و موقعی که در سلف سرویس دانشگاه قورمه سبزی می‌خورید یک دانه لوبیا لابه لای سبیلتان جا خوش نمی کند. 18- همیشه تمیز ونظیف و خوشبو هستید … و اگر خوب فکر کنید می بینید که صدها دلیل محکم دیگر وجود دارد که شما به زن بودن خود افتخار کنید.

سلام

 

ننمی‌دانم، شاید ...

می‌آید با هم بترسیم شیوا ارسطویی شیوا ارسطویی آمده پایین. صداش می‌آید. دوباره شروع کرده. بیژن می‌گوید دیگر این داستان پسر سرهنگ تو شده کلیشه! بیژن خودش هم دارد کلیشه می‌شود. هر سال عقلش کمتر می‌شود. هر سال چشم‌هاش گشادتر می‌شود و مردمک آن تنگ‌تر. داستان پسر سرهنگ را باور نمی‌کند. این قصه خسته‌اش کرده، می‌گوید: «شیوا جان، از این به بعد قصه‌ای از پسر سرباز سر هم کن و بگو!» گمانم بهتر باشد از این به بعد قصه خودم و بیژن را برای پسر سرهنگ تعریف کنم. پسر سرهنگ قصه من و بیژن را بیشتر باور می‌کند تا بیژن قصه من و او را.

 

یاداشت مهمان

وقتی از فقر حرف می‌زنیم ... مجید قیصری مجید قیصری هیچ موضوعی فی‌نفسه با ارزش یا بی‌ارزش نیست. چیزی که به موضوع ارزش و اعتبار می­بخشد نوع نگاه هنرمند است. مولانا می­گوید آب کم جو تشنگی آور به دست. به راستی در بیرون انسان چیزی نیست؛ آن‌چه تازگی و طراوت می­بخشد به این عالم، نگاه هنرمندانه است و در رمان بینوایان ویکتور هوگو در صحنه­ای ژان وال ژان شبانه مبادرت به دزدی می­کند، نقره­جات و جام‌های طلای کلیسا را می­برد به فاصله­ی اندکی گیر می­افتد و توسط گزمه­ها پیش پدر روحانی بازگردانده می‌شود

 

یاداشت

مگر می‌شود با حافظ نبود؟ حافظ فرامرز محمدی‌پور ... نمی‌دانم چرا هنوز به این باور نرسیده‌اند که شعر نیمایی بن‌بستی ندارد‌ و بن‌بست برای جماعتی است که با عروض نیمایی مشکل دارند؛ و شعر «رفرم یافته»ی نیما خود دلیل ماندگاری اوست. و گروهی از شاعران دهه سی چهل هر چه تلاش کردند نتوانستند آنی شوند که «نیما» شد و خیلی زود دفتر شعرشان را بسته دیدند زیرا با «تجربه‌های شتاب‌زده» خواستند تحولی ایجاد کنند، یا «مدرن»ها را بیافرینند که در نهایت نه کشفی در خورجین بود و نه شهودی که پایدارشان کند و به قول امروزی‌ها گرفتار «موج»‌بازی‌ها می‌شدند که جز تفنن و شوق جوانی چیزی نبود.

 

.:: پیوندها ::.

لینک های زیر شامل سایت ها و وبلاگهای دوستان اینترنتی من هستش.شما با کلیک کردن بر روی هرکدام از این لینکها وارد همان سایت یا وبلاگ خواهید شد


آقا جواد
ابادان
آقا فرشید
عاشقانه
رویای آبی
مد و مدلهای لباس
.:: sms * rap * pic * jok ::
عکسهای متحرک و...
خواسته های کودک خیابانی
.:::پسران آفتاب:::.
ღミ★ミღ بهارهღミ★ミღ
چشم ها را باید شست
برو بچ دانشگاه اسلامشهر
جهان بازی
اگه عاشقی بایا اینجا
شکارگاه دل
"دوست داشتنlove"
مهاجر آزادی خواه
دختر متفاوت
رضا صادقی
کدهای جاوا اسکریپت
عاشق مرگ
عشق مینا و آرش
دانلود برنامه
عابر
سهیلا
پولدار شوید
یلدا
پرنده مهاجر
سامان
زندگی
آرزوی های محال
اسی
دین و انسانیت
چت روم
برترین کلیپ های موبایل
*. خدااااای عکس در دنیا .*
download.games.theme.Mobile
::. از شیر مرغ تا جون آدمیزاد .::
۩۞۩ پر بازدید ترین وبلاگ در رویا بلاگ ۩۞
ترفندستان
بی تو چه شوقی ...
یک پسر 16 ساله ی دل شکسته


 

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

آوای آشنا

 

بایگانی

زمستان 1386

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

اشتراک

 

 

خداوند ـ تبارک و تعالی ـ می فرماید : بنده ام با چیزی مانند آنچه بر او واجب کرده ام، محبوب من نمی شود . [امام صادق علیه السلام]

تقدیم به بهترینم*

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح



 وقتی میشی نیاز من اگه نباشی پیش من تموم هستی منی بمون همیشه

پیش من اشکای چشمامو ببین که می ریزه به پای تو بازم که بی قرارمو دلواپس

نگاه تو اگه شدم عاشق تو نذار که بی تاب بمونم لالایی شبام تویی نذار که بی خواب بمونم *
دارم برات شعر می خونم شاید به یادم بمونی فقط یه چیز می خوام ازت همیشه عاشق بمونی *
دوست دارم خیلی کمه ولی جز این چیزی نبود وازه ها رو ولش کنیم عشقمو از چشام بخون.....






آدم برفی یادته اون روز برفی وسط سوز زمستون تو پریدی پشت شیشیه

من زدم از خونه بیرون یادته اشاره کردی آدمک برفی بسازم واسه ساختنش

 رو برفا هرچی که دارم ببازم گوله گوله برف سرد و روی همدیگه می چیدم شاد

و خندون بودم انگار که به آرزوم رسیدم رو پیشونیش با یه پولک ی

ه خال هندو گذاشتم واسه چشماش دو تا الماس جای پوس گردو گذاشتم

رو سینش با شاخه یاس یه گلوبندو کشیدم روی لبهاش با اجازت طرح لبخند

 رو کشیدم یادمه با نگرونی تو یه ها کردی رو شیشه دزدکی برام نوشتی

تکلیف قلبش چی میشه شرم گرم لحظه ها رو توی اون سرما چشیدم

سرخیشو رو پوست سرد آدمک برفی کشیدم قلبمو دادم نگفتم تن اون از

 جنس برفه عاشقونه فکر میکردم نمیگفتم نمی صرفه ولی فصل آشنایی

 زود گذر بود و گریزون شما از اون خونه رفتین آخر همون زمستون رفتی

 و قصه اون روز واسه من مثل یه خواب شد از تب گرم جدایی آدمک برفی

هم آب شد کاشکی میشد که دوباره روبروت یه جا بشینم یا که رد پاتو رو

 برف توی کوچمون ببینم کاشکی میشد توی دنیا هیچ کسی تنها نباشه

عمر آدم برفی هامون امروز و فردا نباشه قول میدم تا آخر

عمر دیگه قلبمو نبازم بعد تو تا آخر عمر آدمک برفی نسازم





کنده شدن چرخ هواپیما هنگام برخاستن

 از مهرآباد مرکز کنترل ترافیک هوایی

 فرودگاه مهرآباد تهران گفت: هواپیمای فوکر 100 ایران ایر ساعت 7:30

 دقیقه صبح امروز هنگام برخاستن از باند 29 چپ فرودگاه مهرآباد دچار حادثه شد.

 رسولی‌نژاد در مصاحبه با خبرنگار واحد مرکزی خبر افزود: خوشبختانه همه مسافران

 سالمند، اما هواپیما به شدت آسیب دیده است. وی گفت: این هواپیما که حدود صد

 مسافر داشت، قرار بود از تهران به مقصد شیراز پرواز کند، اما چرخ‌های هواپیما

 هنگام برخاستن به علت انحراف از باند فرودگاه کنده شد و بال هواپیما آتش گرفت

. وی گفت: هوای سرد و حضور به موقع نیروهای امداد زمینی فرودگاه مهرآباد به کنترل

 سریع آتش سوزی کمک کرد. مدیر مرکز کنترل ترافیک هوایی فرودگاه مهرآباد گفت:

 مسافران پرواز 235 فوکر صد ایران‌ایر در سالن انتظار فرودگاه مهرآباد

 منتظرند تا با یک هواپیمای جایگزین به مقصد خود پرواز کنند.



اتصال به اینترنت

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

 

اتصال به اینترنت از طریق موبایل در ایران در حال حاضر تمامی گوشیهای تلفن

همراه قابلیت اتصال به اینترنت را دارند چرا که در کشورهای اروپایی و امریکا

 اغلب افراد از این سرویس استفاده میکنند. اما در کشور ما استفاده از اینترنت

در موبایل اصطلاحی نا آشناست. اما در ایران هم امکان اتصال به اینترنت از طریق

 موبایل وجود دارد ، اما با محدودیت ها و ناکارآمدی های فراوان. در این ترفند

قصد داریم به معرفی این نوع اینترنت و نحوه دریافت آن از مخابرات بپردازیم.

سرویس دیتا از سرویس‌هایی است که توسط شرکت مخابرات برای دارندگان

 تلفن همراه فراهم شده است. با استفاده از این سرویس براحتی می‌توان

به اینترنت وصل شد و همانند رایانه از آن بهره برد ؛ با این تفاوت که تنها بعضی

 از سایت‌های موجود در اینترنت همانند سایت‌های MSN , Yahoo و...

به طور کلی سایت‌هایی که توسط سیستم WAP پشتیبانی می‌شوند را

 می‌توان مشاهده کرد. سرویس دیتا تنها بر روی گوشی‌هایی قابل فعال

 شدن است که آن گوشی سیستم GPRS را پشتیبانی کند. هزینه‌ها

با توجه به این که این سرویس هنوز در بین استفاده کنندگان تلفن همراه

رونق نگرفته است هزینه‌های نه چندان سرسام آوری دارد. هزینه راه اندازی

 این سرویس بر روی خط 10 هزارتومان است. علاوه بر این هزینه یک آبونمان

 ماهیانه 5 هزار تومانی نیز روی قبض تلفن همراه اضافه می‌شود.

همچنین هزینه اتصال به این سرویس دقیقه‌ای 45 تومان است. اگر شما نیز

می‌خواهید از این سرویس استفاده کنید باید به دفاتر امور مشترکین مخابرات

 رجوع کنید. مدارک مورد نیاز برای گرفتن این سرویس شامل: سند تلفن

همراه و شناسنامه دارنده سیم کارت و آخرین قبض پرداختی تلفن همراه.

 قدم آخر اینکه بعد از این که سرویس دیتا برای شما، فعال شد





رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم
وقتی که شکست بغض تنهایی من
وابستگی ام را به توباور کردم




سلطان دو نفر را به مرگ محکوم کرد . یکی از آنها که میدانست سلطان تا چه اندازه به اسب او علاقه دارد پیشنهاد کرد که اگر او بخشوده شود و به زندگی بازگردد ،در مدت یک سال پرواز را به اسب خود بیاموزد . سلطان که تنها سوارکار پرواز در آسمان را در مقابل خود می دیدید ، موافقت کرد . زندانی دیگر نگاهی ناباورانه به دوست خود انداخت و گفت : نمی دانی که اسبها پرواز نمی کنند ؟ چرا چنین پیشنهاد احمقانه ای کردی ؟ تو فقط مرگ خودت را مدتی به تعویق می اندازی زندانی اول گفت : چنین نیست . من با این پیشنهاد چهار فرصت پیش روی خود دارد : 1- شاید سلطان در این یک سال بمیرد 2- ممکن است من در این مدت بمیرم 3- ممکن است اسب من بمیرد 4-ممکن است من بتوانم به اسب پرواز بیاموزم



(#@کنایه ها@#)

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح


فلانی ریش سفید است: اوبزرگ وآبرومنداست
دهن اوبوی شیرمی دهد:اوکوچک است
پنبه راازگوش درآور:گوش دادن
دست روی دست گذاشتن:تنبلی وسستی
باددردست داشتن:کاربیهوده انجام دادن
ضرب شست نشان دادن:قدرت داشتن
موبرتن راست شده:ترس زیاد
خط نشان کشیدن:کسی راتهدید کردن
لب تکن دادن:سخن گفتن


ابرودرهم کشیدن:خشمگین بودن
حرف توی دهن کسی گذاشتن:دنبال بهانه گشتن
آه نداشت که باناله سوداکند:فقیروبی چیز
سری میان سرها درآوردن:آبرومند وعزت داشتن
روی زرددل بامحبت گلگون می گردد:انسان شرمنده ازصورت او پیداست
دندان به دندان خاییدن:خشمگین شدن
یکی نان نداشت بخورد پیازمی خورد:بی چیز بودن اماکارهای سنگین کردن
فضول رابردن جهنم گفت هیزمش تر است :درکاری که مربوط نیست دخالت نکن
عجب رویمان راسفید کردی :آبرویمان را حفظ کردی
شتر درخواب بیند پنبه دانه:بی لیاقتی
خرراکه به عروسی می برند برای خوشی نیست برای آب کشی است:اوراازعرش به فرش رساندن
باد در قفس داشتن:کار بی هوده
مار از سپنج بدش می آیدامادرلونش سبز می شود:کس راکفری کردن
موش به سوراخ نمی رفت جارو به دمش می بست:کسی راجایی راندادن امااوعده ی زیادی راباخود آوردن
سال خوب ازبحارش پیداست:خوب بودن سال
جیب خالی پوزعالی:بی پول بودن اما پوز دادن خوب
جیبش تا عنکبوت بسته است :بی پولی



تنهایی

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

 

بگذار ازتنهایی این روزهای بی تو بگویم. کم کم دارم باور می کنم که بی تو باید

زندگی کنم وطناب آرزوهایم راازبام آمدنت ببرم. تورفتی و من شاعر شدم.

چه اهمیتی داردکه شعرهای مرا نمی خواهی یا اصلا مرا نمی خواهی

تمام ترانه هایم فدای غرورت دلم روشن است که یک وقت شایدروز تو ازمیان

بلور اشک هایم ظهور میکنی دلم روشن است که دلت برای من تنگ می شود

می بینی چقدر دلم خوش است به خیالت...بگذار بگویم که هنوز از این دلبستگی

ساده دل نبریدم...با اینکه مثل روز برایم روشن است که خیال روشن آمدنت را به

تاریکی گور خواهم برد

فقط خواستم از تو بگویم برای آخرین بار تا نگویی که عشقم رنگ تکرار داشت....

 

< type=text/java>
GetBC(157);
 

آدم تو زندگیش فقط یه بار عاشق میشه

اگه حتی به دو بار کشید، اون عشق نیست

آدم وقتی عاشق شد، حتی یه لحظه هم عشقش رو نمیذاره و بره

اگه این کارو کرد، اون عشق نیست

آدم وقتی عاشق شد، چشمش خود به خود روی همه بسته میشه

اگه نشد، اون عشق نیست

آدم وقتی عاشق شد، فقط صلاح و خوبیه عشقش رو میخواد

اگه غیر از این بود، اون عشق نیست

آدم وقتی عاشق شد، یه لحظه نمیتونه غم عشقش رو ببینه و آروم بگیره

اگه غیر از این شد، اون عشق نیست


 

من و دل هیچگاه با یکدیگر کنار نیامدیم

 

او میخواهد با فریادش احساس تنهایی و غربتم را بیدار کند

 

و من با سکوتم مانع میشوم

 

او میخواهد بغضم را بشکند و غرورم را زیر پا له کند

 

این بار هم سکوت میکنم

 

اما او انقدر فریاد میزند و غوغا بر پا میکند که بغضم را میشکند

 

انگاه من فریاد میزنم و میگریم و دل سکوت میکند و ارام میگیرد

اری من و دل هیچگاه با یکدیگر کنار نیامدیم...

به چشمان خود هم غمت را مگو که میگرید و سر نگه دار نیست



احمقانه است که بخواهی از اشتباهات دیگران در
امان باشی . چنین کاری غیر
ممکن است . فقط سعی کن از اشتباهات خودت در
امان باشی

همه چیز در پایان خوب است. اگر خوب نباشد
بدانید که هنوز به نقطه پایان
نرسیده است



اگه تورو خواستن اشتباهه
اگه باتوبودن اشتباهه
اگه عاشق توبودن اشتباهه
اگه واسه تومردن اشتباهه
پس

توبهترین وقشنگترین
اشتباه زندگی من هستی

 



اگه یه روز کسی بهت گفت دوست دارم سعی نکن بهش

بگی دوستش داری اگه گفت عاشقته سعی نکن بهش

بگی عاشقشی اگه گفت همه زندگیش تو هستی سعی نکن همه زندگیت بشه

چون یه روز میاد و بهت میگه ازت متنفّرم اون موقع تو

 نمیتونی سعی کنی ازش متنفر بشی و فراموشش کنی
 



به من گفت

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

 

 

به من گفت بیا ، به من گفت بمان ،

به من گفت بخند ، به من گفت بمیر،

 آمدم ، ماندم ، خندیدم ، مردم،

حالا فقط یک حس دارم ،

حس انتظار ،

انتظار اینکه او بگوید زنده شو ومرا دوست داشته باش


هیچکس حیرانی ام را حس نکرد
وسعت پنهانی ام را حس نکرد
در میان خنده های تلخ من
دید? بارانی ام را حس نکرد

 


میدونی چیه؟ نه نمیدونی. یعنی هیچ وقت

نخواستی بدونی . هیچ وقت حاضر نشدی حتی

 یه بار به خاطر کسی که همیشه به خاطر تو

غرورش رو له میکرد از غرور لعنتیت دست بکشی.

 دیگه میخوام دوست نداشته باشم.شاید اینجوری

 یه ذره بتونی احساس من رو درک کنی.

نمیدونم... شایدم مثه بقیه چیزا

از اینم خیلی ساده بگذری
اما این رو بدون نمی تونم 

ب

ب

خ

ش

م

ت....!!!!

 



مطلب عاشقانه

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح


مطلب عاشقانه اگه عزیزی دارید که فقط با یه جمله و حرف شما دلش

 امیدوار میشه و دلش شاد میشه این امید و شادی رو ازش دریغ نکن پرستوی

 عاشق اینبار نیز گذشت و فداکاری خودت رو ثابت کن والسلام





ها ها ها ...! شیوه مطالعه اولی:« کتابی را که بهت دادم خواندی؟» دومی:

«بله، آخرش خیلی خوب بود.» اولی:« اولش چه طور بود؟» دومی:

 «هنوز اولش را نخوانده ام.» تاریخ سیب زمینی معلم به دانش آموز:

« بگو ببینم! سیب زمینی از کجا پیدا شد؟» دانش آموز:

« از زمانی که اولین سیب از درخت به زمین افتاد.» آرزو سعید از دوستش، خسرو،

 می پرسد: «دلت می خواست جای چه کسی بودی؟» خسرو جواب می دهد:

 «جای تو.» سعید با تعجب می پرسد: «چرا جای من؟» خسرو جواب می دهد:

 «برای این که دوست نازنینی مثل خودم داشته باشم.» قوه بینایی اولی:

« به نظر تو، هویج باعث تقویت بینایی می شود؟» دومی:

«حتما، چون تا به حال هیچ خرگوشی را ندیده ام که عینک زده باشد.»

در کلاس ریاضی معلم: «مریم! اگر هم شاگردی ات، سارا، هزار تومان به تو بدهد

 و دوباره پانصد تومان دیگر هم بدهد، در مجموع چه قدر پول خواهی داشت؟»

 در همین موقع سارا با عصبانیت می گوید:

« اجازه! ببخشید، از کیسه خلیفه می بخشید؟! »





لطیفه های ملا نصرالدینی علت جنگ شخصی از ملا پرسید: می دانی جنگ چگونه اتفاق می افتد؟ ملا بلافاصله کشیده ای محکم در گوش آن مرد می زند و می گوید: اینطوری! راه گم کرده ملا خود را از دست طلبکاران به مردن می زند، او را شستشو داده کفن می کنند و در تابوت نهاده به طرف گورستان می برند تا دفن کنند اما تشییع کنندگان راه قبرستان را گم می کنند و هر چه می گردند موفق نمی شوند به یافتن راه، ملا که طاقت خنگی آن ها را نداشت از میان تابوت بلند شد و گفت راه قبرستان از آن طرف است! کندن بال مگس ملا در اتاقش نشسته بود که مگسی مزاحم استراحتش می شود، مگس را می گیرد و یک بالش را می کند. مگس کمی می پرد دوباره مگس را می گیرد و بال دیگرش را هم می کند. او می گوید: بپر ولی مگس نمی پرد. به خود می گوید: به تجربه ثابت شده است اگر دو بال مگس را بکنید گوش او کر می شود! عقل سالم زن ملا به عقل خود خیلی می نازید و همیشه پیش شوهرش از خود تعریف می کرد. روزی گفت: مردم راست گفته اند که دارای عقل سالم و درستی هستم. ملا جواب داد: درست گفته اند چون تو هرگز عقلت را به کار نمی بری به همین دلیل سالم مانده است!




مناجات

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح



مناجات با خدا خدایا دلم می خواست یک جایی باشی ،

 حتی اگر شده یک جای دور.آن وقت حتما می آمدم پیشت

.حتی اگر پیش تو آمدن خیلی سخت بود

. همه اش دنبالت می گردم. می گویند تو همه جا هستی؛ اما من پیدایت نمی کنم.

 مگر تو نگفتی من از رگ گردن به شما نزدیکترم همه اش به این آیه فکر می کنم.

 این آیه مثل یک راز است.یک راز مهم که من نمی توانم آن را بفهمم. آخر رگ گردن نزدیک ما نیست.

 درون ماست،قسمتی از ماست.

 به این آیه فکر می کنم و دلم هری می ریزد

. انگار یک چیزی توی رگهایم راه می افتد.

 یک چیز دوست داشتنی و قشنگ

خدایا!این چیزی که توی رگهای ما می گردد تویی؟؟؟؟ آیا فکر می کنی خدا همین نزدیکی هاست؟

 همین دورو برها؟ از کجا این را می دانی؟

هیچ وقت نزدیکی او را احساس کرده ای ؟

هیچ وقت فکر کرده ای چه وقت هایی بیشتر نزدیکت می آید؟

 اما چرا... چرا گاهی این قدر احساس فاصله می کنیم؟




+ همسر

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

 

روزگاری پادشاه ثروتمند بود که چهار همسر داشت.اوهمسر چهارم خود

را بسیار دوست میداشت و او را با گرانبهاترین جامه ها می آراست

 و با لذیذترین غذاها از او پذیرائی میکرداین همسر ازهر چیزی بهترین را داشت.
پادشاه همچنین همسر سوم خود را بسیار دوست میداشت و او را کنار

خود قرار میداد اما همیشه از این بیم داشت که مبادا این همسر او را به خاطر دیگری ترک نمائد.
پادشاه به زن دوم هم علاقه داشت او محرم اسرار شاه بود و همیشه

با پادشاه مهربان و صبور و شکیبا بود هر گاه پادشاه با

مشکلی روبرو میشد به او متوسل میشد تا آنرا مرتفع نمائد .
همسر اول پادشاه شریک بسیار وفاداری بود و در حفظ و نگهداری تاج و

تخت شاه بسیار مشارکت میکرد.اما پادشاه این همسر را دوست نمی

 داشت وبرعکس این همسر شاه را عمیقا؛ دوست

 داشت ولی شاه به سختی به او توجه میکرد.
روزی از این روزها شاه بیمار شد و دانست

 که فاصله زیادی با مرگ ندارد.
سراغ از همسر چهارم خود که خیلی مورد توجه او بود رفت گفت من تو را

 بسیار دوست داشتم بهترین جامه ها را بر تن تو پوشانده ام و بیشترین

مراقبتها را از تو بعمل آورده ام اکنون که من دارم میمیرم آیا تو مرا همراهی خواهی کرد ؟
گفت:بهیچ وجه !! و بدون کلامی از آنجا دور شد این جواب

همانند شمشیر تیزی بود که بر قلب پادشاه وارد شد.
پادشاه غمگین و ناراحت از همسر سوم خود پرسید من در تمام عمرم تو را

 دوست داشته ام هم اکنون رو به احتضارم آیا تو مرا همراهی خواهی کرد و با من خواهی آمد ؟
گفت نه هرگز !! زندگی بسیار زیباست اگر تو بمیری من

مجددا ازدواج خواهم کرد و از زندگی لذت میبرم !
پادشاه نا امید سراغ همسر دوم خود رفت و از او پرسید من همیشه

درمشکلاتم از توکمک جسته ام و تو مرا یاری

کردی من در حال مردنم آیا تو با من خواهی بود ؟
گفت نه متاءسفم من در این مورد نمیتوانم کمکی انجام دهم من در بهترین

حالت فقط میتوانم تو را داخل قبرت بگذارم ! این پاسخ مانند

صدای غرش رعد و برقی بود که پادشاه را دگرگون کرد !
در این هنگام صدائی او را بطرف خود خواند و گفت

من با تو خواهم بود تو را همراهی خواهم کرد !
هر کجا که تو قصد رفتن نمائی!
شاه نگاهی انداخت همسر اول خود را دید ! او از سوء تغذیه لاغر و رنجور

 شده بود شاه با صدائی بسیار اندوهناک و شرمساری گفت :
من در زمانی که فرصت داشتم باید بیشتر از تو مراقبت

 بعمل می‌آوردم من در حق تو قصور کردم ...
در حقیقت همه ما دارای چهار همسر یعنی همفکر در زندگی خود هستیم

همسر چهارم :همان جسم ماست مهم نیست که چه میزان سعی و تلاش

برای فربه شدن و آراستگی آن کردیم وقتی ما بمیریم او ما را ترک خواهد کرد
همسر سوم : دارائیها موقعیت و سرمایه ماست

 زمانی که ما بمیریم آنها نصیب دیگران میشوند .
همسر دوم :خانواده و دوستانمان هستند مهم نیست که چقدر با ما

بوده اند حداکثر جائی که میتوانند باما بمانند همراهی تا مزاز ماست .
همسر اول : روح ماست و همچنین اعمال انجام داده ما که اغلب در

 هیاهوی دست یافتن به ثروت و قدرت و لذایذ فراموش میشود .

در حالیکه روح ما تنها چیزی است که هر جا برویم ما را همراهی میکند .
پس از آن مراقبت کن او را تقویت کن و به او رسیدگی

 کن که این بزرگترین هدیه هستی برای توست.




جون من

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

 

عشق نمی پرسه اهل کجایی فقط می گه تو قلب من زندگی میکنی؟


عشق نمی پرسه چرا دور هستی فقط میگه همیشه با من هستی؟
عشق نمی پرسه که دوستم داری فقط میگه دوستت دارم
عشق خیلی غلط های دیگه می کنه اما تو نباید باور کنی!



لبخند رو هیچ وقت ترک نکن حتی وقتی که ناراحتی
چون افسردگی خیلی خطرناکه حسن !
ممکنه که داغون بشی حسن! نیشتتو ببند حسن!!!


در رفاقت با وفا بودن شرط مردانگی است
ورنه با یک استخوان صد سگ رفیقت می شوند



همیشه سعی کن تو زندگی امیدوار باشی
هیچ وقت غم و اندوه چیزایی که نداری رو نخور
مثل عقل ، انسانیت ، درک بالا.....اینا اصلا ارزش نداره!!!!



در سیاهی چشمانت لانه کرده ام / پلک نزن خانه خرابم می کنی

تو دنیا عاشقا خیلی بی کسن
عاشقا عاقبتش خار و خسن
اینا رو گفتم تا بدونی عاشقی خیلی خطر ناکه حسن


ما خیلی از انقلاب دور شدیم........
..
از امام حسین فاصله گرفتیم..............
. .
. شهدا رو پشت سر گذاشتیم.......
. .
. کم کم داریم میرسیم به میدون خراسون.....
کسی پیاده نمی شه؟


عسلم
گلم
نازم
عمرم
جونم
قشنگم
نفسم
عشقم
قربونت بشم
دورت بگردم
.
.
.
.
اینا رو تمرین میکنی منو دیدی بهم بگی



جوووووووووووووووووووووووووووووووووو
وووووووووووووووووووووووووووووووووو
ووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون من !
نفس رو داشتی؟



ارسال و دریافت پیام کوتاه

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

 

(SMS)
از طریق کامپیوتر به موبایل و بالعکس ارسال و دریافت پیام کوتاه
(SMS)
از طریق کامپیوتر به موبایل و بالعکس در سراسر ایران- نصب و راه اندازی سرویس
SMS برای ISP
ها ، سازمان ها و ادارات دولتی - مدارس و ... دارای قابلیتهای :
ا رسل از طریق وب ارسال ناشناس اطلاعات هواشناسی پیام تبلیغاتی اوقات شرعی فال حافظ فا ازدواج طالع بینی دیکشنری قابلیت اتصال به انواع بزنامه های Accounting
مانند : Nttac+,ISP UTILS,IBSNG,ICRADIUS اتصال به سیستم اتوماسیون اداری ارسال و دریافت ایمیل از طریق موبایل اخبار ارسال و دریافت پیام از طریق یاهو مسابقه و نظر سنجی و 10
ها قابلیت منحصر بفرد که برای دیدن آنها می توانید به سایت http://www.marlix.ir
مراجعه کنید.
سیستم جامع پیام کوتاه شرکت مارلیک سان نگار شرق Marlix SMS

سیصد گل سرخ ویک گل نصرانی
ما را زسربریده می ترسانی
گرما زسربریده می ترسیدیم
درمحفل عاشقان نمی رقصیدیم

زن جوان غزلی با ردیف آمد بود
که برصحیفه ی تقدیر من مسود بود
زنی که مثل غزلهای عاشقانه ی من
به حسن مطلع و حسن طلب زبانزد بود
مرازقید زمان ومکان جدا می کرد
اگرچه خود به زمان ومکان مقید بود

چیزی بگو بگذار تا همصحبتت باشم



لختی حریف لحظه های غربتت باشم
ازگوشه ای راهی نشان من بده بگذار
تا رخنه ای درقلعه ی فترتت باشم
سنگی شوم دربرکه ی آرام اندوهت
یا شعله واری درخمود خلوتت باشم
زخم عمیق انزوایت دیرپاییده است
وقت است تا پایان فصل عزلتت باشم

 



   1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بزاری
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com

من احسان دوستانم را معرفی میکنم به شما عزیزان محمود جان ومسعود جان و حسین جان دوستتون دارم