سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زمستان 1386 - ღ♥ღミ★ミبه سایت چه خبر }
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 24370

  بازدید امروز : 1

  بازدید دیروز : 1

زمستان 1386 - ღ♥ღミ★ミبه سایت چه خبر }

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

درباره خودم

زمستان 1386 - ღ♥ღミ★ミبه سایت چه خبر }
احسان قدیری
این وبلاگ از اهمیت های خاصی بر خوردار است شما میتوانید با من همیار باشید من احسان (درباره ی خودم) من گفتم ، نوشتم که بدانید نخواستم مثل کسی باشم یا از آن روزگاری که سپری شد تنها خواستم در قیل و قال بی امان ثانیه ها خودم باشم خواهشی که ازتون دارم اینه که مطالب رو بخونین و بعد نظر بدین ممنون میشم که من رو در بهتر شدن وبلاگ کمک کنید کپی برداری و استفاده از مطالب این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع برای عموم بلاگرهای عزیز آزاد است

 

پیوندهای روزانه

 

لینک به لوگوی من

زمستان 1386 - ღ♥ღミ★ミبه سایت چه خبر }

لینک دوستان

بانک اطلاعات پزشکان و دندانپزشکان، پزشکان مقیم خارج، داروخانه ها، بیمارستانها، درمانگاه ها

لیست به روز املاک و مسکن، جستجوی املاک فروشی، رهن و اجاره، ویلا و باغ، ملک شهرستان ها

آخرین اخبار و رویدادهای فن آوری اطلاعات ایران، مقالات فن آوری اطلاعات، مصاحبه‌ها

اطلاع رسانی گسترده و دقیق در زمینه اطلاعات نمایشگاهها، زمان برگزاری نمایشگاهها، فهرست شرکتهای حاضر

پایگاه اطلاع رسانی سیستم های نوین آموزش با هدف سامان دهی و خدمات رسانی علمی و کاربردی

اطلاعاتی در زمینه مدیریت و مهندسی صنایع از جمله مقالات، وب‌سایت‌ها، زندگینامه‌ها، اخبار و رویدادها، وبلاگ‌ها

آموزش طراحی صفحات وب و آموزش جاوا،HTML،ASP، PHP ، ترفندهای ویندوز، دانلود برنامه و غیره ...

پایگاه اطلاع رسانی خودرو و صنایع وابسته شامل جدیدترین خبرها ویژه خودرو، مقالات، گزارش و گفتگو

بانک اطلاعات، مقالات، خبرها، نرم افزارها و لینکهای مهندسی برق به زبان فارسی

سخنان بزرگان و بزرگترین روانشناسان، جامعه شناسان، هنرمندان و دانشمندان در باره موفقیت و چهره های ماندگار

جدیدترین آگهی‏های استخدامی، فرصت‏های شغلی کارفرمایان و جراید، رزومه‏های کارجویان
iran.blogme.com آرایش زن جدید

 

آرشیو شده ها

از نوجوانی دوستدار دانستن و فهمیده بودم. چند سال در دانشکده فنی رشته مهندسی خواندم و چند سال هم در دانشکده الهیات رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی تا مقطع کارشناسی ارشد... بیش از12سال هم هست که طلبه غیر رسمی هستم و در حال حاضر در مقطع خارج فقه و اصول کسب علم می کنم. سعی کرده ام غیر از رشته اصلی ام به علوم دیگر هم بپردازم. به مقوله هایی چون فیزیک، نجوم، کلام جدید، تاریخ، سیاست، فلسفه و روان شناسی علاقه دارم و با همه قصور علمی و عملی هنوز شوق دانستن بیشتر، در من از بین نرفته است

شخص دیندار، ... حسادت را رها کرده است .در نتیجه، دوستی پدیدار شده است . ( امام صادق علیه السلام )

 

نظر سنجی

*چــرا نمـــــــاز نمیخونی؟؟؟
چون علتش رو نمی دونم
چون اعتقادی به نماز ندارم
چون خاطره بد از نماز دارم
چون مادر پدرم نمی خونن
حسش نیست

زمستان 1386 - ღ♥ღミ★ミبه سایت چه خبر }

نظر از یک خانم

دلیل محکم برای اینکه به زن بودن خانم مهتاب 01- نام هر گل و زیبایی در طبیعت است را روی شما می‌گذارند. 02- هنگامی که رنگ پریده یا بیمار هستید با کمی وسایل آرایش می‌توانید خود را زیباتر کنید و هیچ کس هم از شما ایرادنمی‌گیرد( کاری که بسیاری از آقایان مد روز یواشکی انجام می‌دهند(. 03- تمام شاعران ایران زمین در وصف گل روی شما هزاران شعر گفته و خط و خال و چشم و ابروی شما را ستوده اند. 04- مجبور نیستید سر کار بروید و پول یک ماه کار و تلاشتان را برنج و گوشت و نخود و لوبیا بخرید. 05- به راحتی و با اعتماد به نفس هر وقت که لازم بود گریه می کنید و غم و غصه هایتان را در دل جمع نمی کنید تا سکته کنید. 06- عمرتان بسیار طولانی است. 07- آنقدر حرف برای گفتن دارید که هرگز کم نمی‌آورید. 08- همیشه یک عالمه دوست و رفیق ناب دارید و کمتر گرفتار رفیق ناباب می شوید. 09- هرگز در حمام خود را گربه شور نمی کنید. 10- بزرگ شده اید و کمتر برای طرفداری از تیم قرمز و آبی یا این حزب و آن حزب جلز و ولز کرده و کرکری می خوانید. 11- ریش و سبیل ندارید که موقع آب خوردن قبل از خودتان سبیلتان آب بنوشد. 12- عشق و هنر ابداع شماست. 13- همیشه جوان تر از سنتان هستید و هیچ کس نمی داند شما چند ساله اید. 14- از سن 9سالگی به بلوغ عقلی و جسمی می‌رسید و حالاحالاها باید بدوند تا به پای شما برسند!. 15- بهشت زیر پای شماست. 16- اگر موهایتان مرتب نبود یا وقت برای مرتب کردنشان نداشتید، با سرکردن یک روسری قضیه حل است. 17- همیشه در کیفتان آینه دارید و موقعی که در سلف سرویس دانشگاه قورمه سبزی می‌خورید یک دانه لوبیا لابه لای سبیلتان جا خوش نمی کند. 18- همیشه تمیز ونظیف و خوشبو هستید … و اگر خوب فکر کنید می بینید که صدها دلیل محکم دیگر وجود دارد که شما به زن بودن خود افتخار کنید.

سلام

 

ننمی‌دانم، شاید ...

می‌آید با هم بترسیم شیوا ارسطویی شیوا ارسطویی آمده پایین. صداش می‌آید. دوباره شروع کرده. بیژن می‌گوید دیگر این داستان پسر سرهنگ تو شده کلیشه! بیژن خودش هم دارد کلیشه می‌شود. هر سال عقلش کمتر می‌شود. هر سال چشم‌هاش گشادتر می‌شود و مردمک آن تنگ‌تر. داستان پسر سرهنگ را باور نمی‌کند. این قصه خسته‌اش کرده، می‌گوید: «شیوا جان، از این به بعد قصه‌ای از پسر سرباز سر هم کن و بگو!» گمانم بهتر باشد از این به بعد قصه خودم و بیژن را برای پسر سرهنگ تعریف کنم. پسر سرهنگ قصه من و بیژن را بیشتر باور می‌کند تا بیژن قصه من و او را.

 

یاداشت مهمان

وقتی از فقر حرف می‌زنیم ... مجید قیصری مجید قیصری هیچ موضوعی فی‌نفسه با ارزش یا بی‌ارزش نیست. چیزی که به موضوع ارزش و اعتبار می­بخشد نوع نگاه هنرمند است. مولانا می­گوید آب کم جو تشنگی آور به دست. به راستی در بیرون انسان چیزی نیست؛ آن‌چه تازگی و طراوت می­بخشد به این عالم، نگاه هنرمندانه است و در رمان بینوایان ویکتور هوگو در صحنه­ای ژان وال ژان شبانه مبادرت به دزدی می­کند، نقره­جات و جام‌های طلای کلیسا را می­برد به فاصله­ی اندکی گیر می­افتد و توسط گزمه­ها پیش پدر روحانی بازگردانده می‌شود

 

یاداشت

مگر می‌شود با حافظ نبود؟ حافظ فرامرز محمدی‌پور ... نمی‌دانم چرا هنوز به این باور نرسیده‌اند که شعر نیمایی بن‌بستی ندارد‌ و بن‌بست برای جماعتی است که با عروض نیمایی مشکل دارند؛ و شعر «رفرم یافته»ی نیما خود دلیل ماندگاری اوست. و گروهی از شاعران دهه سی چهل هر چه تلاش کردند نتوانستند آنی شوند که «نیما» شد و خیلی زود دفتر شعرشان را بسته دیدند زیرا با «تجربه‌های شتاب‌زده» خواستند تحولی ایجاد کنند، یا «مدرن»ها را بیافرینند که در نهایت نه کشفی در خورجین بود و نه شهودی که پایدارشان کند و به قول امروزی‌ها گرفتار «موج»‌بازی‌ها می‌شدند که جز تفنن و شوق جوانی چیزی نبود.

 

.:: پیوندها ::.

لینک های زیر شامل سایت ها و وبلاگهای دوستان اینترنتی من هستش.شما با کلیک کردن بر روی هرکدام از این لینکها وارد همان سایت یا وبلاگ خواهید شد


آقا جواد
ابادان
آقا فرشید
عاشقانه
رویای آبی
مد و مدلهای لباس
.:: sms * rap * pic * jok ::
عکسهای متحرک و...
خواسته های کودک خیابانی
.:::پسران آفتاب:::.
ღミ★ミღ بهارهღミ★ミღ
چشم ها را باید شست
برو بچ دانشگاه اسلامشهر
جهان بازی
اگه عاشقی بایا اینجا
شکارگاه دل
"دوست داشتنlove"
مهاجر آزادی خواه
دختر متفاوت
رضا صادقی
کدهای جاوا اسکریپت
عاشق مرگ
عشق مینا و آرش
دانلود برنامه
عابر
سهیلا
پولدار شوید
یلدا
پرنده مهاجر
سامان
زندگی
آرزوی های محال
اسی
دین و انسانیت
چت روم
برترین کلیپ های موبایل
*. خدااااای عکس در دنیا .*
download.games.theme.Mobile
::. از شیر مرغ تا جون آدمیزاد .::
۩۞۩ پر بازدید ترین وبلاگ در رویا بلاگ ۩۞
ترفندستان
بی تو چه شوقی ...
یک پسر 16 ساله ی دل شکسته


 

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

آوای آشنا

 

بایگانی

زمستان 1386

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

اشتراک

 

 

همنشین بى خرد مباش که او کار خود را براى تو آراید و دوست دارد تو را چون خود نماید . [نهج البلاغه]

خدای من

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

 

همیشه پاره ای از حرف های من با توست.

همیشه دست نیازم , خدای من با توست.

من از دریچه ی شب های قدر لبریزم,

ولی گشودن زنجیرپای من با توست.

ولی ببر به تماشای باغ های بزرگ,

به قصرهای رفیعی که جای من با توست .

نه من توام, نه تو من ; هم تو در منی ; هم من;

که ابتدای من , وانتهای من با توست.

همین که از تو بگویم برای من کافی است.

همین که پاره ای از حرف های من با توست.




باران

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

بودم به تو عمری و تو را سیر ندیدم
از وصل تو هرگز به مرادی نرسیدم
آیا قدر چیزهایی را که داریم بایدهنگامی بدانیم که یا آنها را از دست داده

باشیم یا برای به دست آوردن آن ها هزینه ای پرداخت کنیم؟

واز آب هر چیزی را زنده ساختیم. قرآن مجید سوره ی 21
(آیه ی 30)

بیا به من نگاه کن که آسمان پر ستاره ام
به من که گاه صاف وگاه
به زیر ابر پاره ام
بیا به من نگاه کن
که آب صاف رود خانه ام
همیشه با شتاب می روم
پرازصدا پر از ترانه ام
بیا به من نگاه کن
به من که می چکم از آسمان
به یاد غنچه وجوانه ها
به روی خاک می شوم روان
بیا تو هم پراز ستاره باش
پر از صدا پر از ترانه باش
ببار مثل من از آسمان
به یاد غنچه و جوانه باش

خوبهههههه
 



ازش نخواستم

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

 

ازش نخواستم بمونه آخه فکر نمی کردم نمونه

خیال می کردم نگفته هامو از توی چشمام می خونه...

بهش نگفتم دوسش دارم آخه فکر نمی کردم کم بیارم

فکر نمی کردم اینقدر راحت قلبمو  پیشش جا بذارم...

 

دیره دیگه دیره

اون که می خوامش داره میره

دیره داره میره

دل نازک من میشکنه می میره

وقتی که دوری وقتی که نزدیک

وقتی که روشن انگاری تاریک

وقتی بودنت حکم نبودنه

وقتی موندنت حکم نموندنه

 

اینقده دیدن مثل ندیدنه

اینقده بودن مثل بریدنه

اینقده داشتن مثل نداشتنه

اینقده خواستن مثل نخواستنه

 

دیره دیگه دیره

اون که می خوامش داره میره

دیره داره میره

دل نازک من میشکنه می میره........



در خیال خویش

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

در خیال خویش

ریسمانی می بافم از جنس نور

رو به آسمان

نگاهم را هر شب می دوزم

به سمت تو

در این گوشه ی بی روزن

دلتنگم!

سرزنش مکن مرا

بیتابیم را ببخش

که این کنج خرابه

دل آسمانی من!

زمینیست هنوز!

از تاریکی می گریزم

وآغوش آفتابیت را انتظار! (الناز)

 

من از نهایت شب حرف میزنم

من از نهایت تاریکی

و از نهایت تنهایی

در این دخمه ی سکوت

اگر به خانه ی من آمدی ای مهربان

چراغی از مهربانی بیاور

تا از دریچه ی این کلبه ی تاریک

به ازدحام خوشبختی بیرون بنگریم

خورشید همین نزدیکی است

جایی در کنار ما

یا درون ما

دوستت دارم

ای روشنایی کلبه ی تاریک من

 

کاش در ظلمت شب

در همان لحظه که مهتاب به خود میپیچد

و همانجا که سکوت

شکل حادثه از درد به خود میگیرد

کاش یک لحظه فقط چهره ی تار اتاق

روشن از نور وجود تو شود

و تو انباشته از بودنها

در کنارم باشی

و دلم با تو در آن تنهایی

یک دم از شوق نگیرد آرام

 

آدمها مثل کتاب می مونن

از روی بعضی ها باید مشق نوشت

از روی بعضی ها باید جریمه نوشت

بعضی از آدمها رو باید چند بار خوند تا معنی شونو فهمید

بعضی ها را باید برای همیشه به خاطر سپرد

 بعضی آدمها رو باید نخوند و دور انداخت

بعضی ها جلد قشنگ و شیکی دارند اما هیچ مطلب مفیدی ندارند

بعضی ها ظاهر معمولی دارند اما پر از مطالب مفیدند

و یک کتاب هست که باید اون را 

برای همیشه توی قلب و ذهن و روح و جسمت نگه داری...

 

 



صدام کن

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

 

 

بهت نمی گم هر چی بخواهی بهت می دم

 

چون همه چیز من تویی

 

نمی خوابم که خوابت رو ببینم چون خیلی خوشتر از خوابی

 

اگر یک روز چشمات پر اشک شد و دنبال شونه ای گشتی تا گریه کنی

 

صدام کن

 

قول نمی دم اشکاتو پاک کنم

 

منم باهات گریه می کنم

 

اگر دنبال مجسمه سکوتی گشتی تا سرش داد بزنی

 

صدام کن

 

قول می دم ساکت بمونم

 

اگر دنبال خرابه ای گشتی تا نفرت رو در اون دفن کنی

 

صدام کن

 

قلبم حالا خرابه وجود توست

 

اگر یک روز صدات کردم که بهت نیاز دارم

 

بهم نگو کجایی ؟!

فقط یک لحظه چشماتو ببند بهم فکر کن



هرگز تو رانیافتم....

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

هرگز تو رانیافتم....



میخواهم آینه ای باشم زلال.

 

هرچه شکسته تر بهتر.تا هفت هزار بار در من تکثیر شوی.

تا هفت هزار خورشید شکفتن خویش را در من تماشا کنند.

میخواهم ترانه ای باشم

 

در کوچه ای که جز عاشقان رهگذری ندارد و به روزهای

خاطره انگیز دیدار خوشامد بگویم

و شبانگاهان با پیراهنی از شعله

آواز بخوانم و سرانجام به پایان آرزوهایم سفر کنم ...

 

(از طرف دوست عزیزم محمود)

 



 

عشق یعنی دستهایم ماله توست

چشمهای خسته ام دنبال توست

عشق یعنی ما گرفتار همیم

دوستدار هم طرفدار همیم

هرچه میخواهد دلش آن می کند

میکشد مارا و کتمان میکند

عشق غیر از تاولی پر درد نیست

هرکس این تاول ندارد مرد نیست

آمدم تا عشق را معنا کنم

بلکه جای خویش را پیدا کنم

آمدم دیدم که جای لاف نیست

عشق غیر از عین و شین و قاف نیست

 



 



تو آمدی ز دور ها و دور ها

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

تو آمدی ز دور ها و دور ها

ز سر زمین عطر ها و نور ها

نشانده ای مرا کنون به زورقی

ز عاجها، ز ابر ها ، بلور ها

مرا ببر امید دلنواز من

ببر به شهر شعر ها و شور ها...

یادت هست آن روز های بهاری را، شاخه ای گل سرخ برایت هدیه آوردم،

گفتم می خواهم آن را در گوشه ای از قلبت بکارم

خواستی بگیریش ولی به یاد داری چه شد؟؟

همان وقت بادی آمد

و تمام گلبرگ های آن گل نازنین را با خود به اطراف برد..

و من نگران از پرپر شدن گل عشقم

به دنبال تک تک گلبرگ ها به این سو و آن سو شتافتم...

و دیدی چه شد؟؟؟

وقتی همه آنها را یافتم شاد و خوشحال به سوی تو شتافتم ولی...

 



منتظر نباش

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

 

منتظر نباش که شبی بشنوی ، از این دلبستگی های ساده دل بریده ام !

که عزیز بارانی ام را ، در جاده ای جا گذاشتم !

یا در آسمان ، به ستاره ی دیگری سلام کردم !

توقعی از تو ندارم !

اگر دوست نداری در همان دامنه ی دور دریا بمان !

هر جور راحتی ! باران زده ی من !

همین سوسوی تو از آن سوی پرده ی دوری برای روشن کردن اتاق تنهای ام کافی است

من که این جا کاری نمی کنم فقط گهگاه گمان دوست داشتنت را

در دفترم حک می کنم

همین !

این کار هم که نور نمی خواهد...!!!

شبحی چند شب است آفت جانم شده است
اول نام کسی ورد زبانم شده است
در من انگار کسی در پی افکار من است
یک نفر مثل خودم تشنه دیدار من است
یک نفر ساده چنان ساده که از سادگیش
میتوان یک شبه پی برد به دلداد گیش
یک نفر سبز چنان سبز که از سبزیش
میتوان زد پلی از حس خدا تا دل خویش
آی بی رنگتر از آیینه یک لحظه بایست
راستی آن شبح هر شبه تصویر تو نیست
راستی گر شبح هر شبه تصویر تو نیست
پس چرا رنگ تو با آیینه اینقدر یکی ست

حتم دارم که تویی آن شبح آیینه پوش
عاشقی جرم قشنگیست به انکارش مکوش



دوست داشتن

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

 

هیچوقت از دوست داشتن انصراف نده...

حتی اگه کسی بهت دروغ گفت بازم بهش فرصت بده...

عشق رو تجربه کن... حتی اگر توش شکست بخوری .......

اینو بدون که اگه کسی وارد زندگیت شد

 و گذاشت رفت علاوه بر اینکه خاطره بجا میذاره

می تونه یه تجربه هم بجا بذاره...!!!



 



خبری

نویسنده:احسان قدیری::: دوشنبه 86/11/1::: ساعت 12:0 صبح

 

با خبری از غم من ای صنم
می کشی آخر ز فراقت دلم
**** جرم بزرگی به دلم کرده ام
عشق تو با شور به سرکرده ام
**** حد چنین جرم بزرگی چه هست؟
دوری معشوق ز عاشق کم اشت؟؟
**** ریز غرورت که منم عاشقت
بسته به هم بخت من و طالعت




در حسرت دیدار تو آواره ترینم
هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست



شعله ی عشق را زنده نگه داریم
در ابتدای ازدواج، همسران حرفهای شیرینی برای گفتن دارند و با

 عشق و علاقه خاصی به هم گوش می کنند، اما بعد از مدتی

این شعله خاموش می شود.
برای این که بتوانید شعله عشق و علاقه اولیه را دوباره روشن کنید، باید

 چهار ماده شیمیایی اولیه را برای روشن شدن آتش عشق و علاقه

بشناسید تا همیشه بتوانید یکدیگر را جذب کرده و برای هم تکراری نشوید.
اولین ماده مهم ، همان ظاهر فیزیکی شماست که باید همیشه بهترین

 ها را برای همسرتان در نظر بگیرید؛ یعنی در حضور او بهترین آرایش و پوشش ظاهری را داشته باشید.
دوم ، ماده شیمیایی عاطفی یا احساسی است ؛ یعنی باید نسبت به ا

حساسات هم توجه داشته باشد و موجبات شادی دیگری را فراهم آورید.


ماده شیمیایی سوم ، مسائل معنوی و روحی است ؛ به این معنا که

زندگی مشترک باید شما را از نظر معنوی به سطوح بالاتر برساند یا حداقل

 در این جهت حرکت کند نه این که در همان سطح شناختی و روحی قبلی باقی بمانید یا حتی تنزل کنید.
ماده شیمیایی روانی یا ذهنی ، آخرین ماده مشتعله عشق است و وقتی

 به وجود می آید که زوجین نسبت به هم بسیار علاقه مند باشند،

 به افکار و تصورات یکدیگر نسبت به زندگی احترام بگذارند و به عبارتی قلبشان
برای هم بتپد.


این حالت به حدی مهم است که اگر این علاقه و احترام را نداشته باشید،

احساس خلاء کرده و کاملا متوجه می شوید که هیجان

و جنبش زندگی مشترک شما رخت بربسته است.
برای این که همیشه این مواد اولیه شیمیایی را برای تداوم آتش عشق

در زندگی مشترک داشته باشید، باید نکاتی را مدنظر قرار دهید: اشعار، رمان ها

و ضرب المثل هایی را که دوست دارید باهم بخوانید و مرور

کنید و درباره آنها صحبت کنید و نظریات خود را بیان نمایید.
احساسات ، عقاید، نامه های شخصی یا طرحها و نقاشی های خود را به

صورت یک کتابچه درآورده و نگه دارید و هر از گاه آنها را باهم مرور کنید.
این فعالیت خلاق برای همسرانی که مشغله آنها بسیار زیاد است یا مجبورند به

دلیل سفر از هم دور باشند، بسیار مفید است و می توانند این

موارد را همراه با یادداشتی عاشقانه برای هم ارسال کنند.
به موزه یا تئاتر بروید یا از یک مکان فرهنگی دیدن کنید ودر مورد

 عقاید و نظریات خود باهم صحبت کنید.
همراه با همسرتان از چیزهای جدیدی که هر دو دوست دارید یاد بگیرید، فهرستی

 تهیه کنید و در اولین فرصت باهم برای یادگیری آن اقدام کنید.
بهتر است در یکسری کارهای داوطلبانه و خیریه ثبت نام

کرده و باهم در آن کارها فعالیت کنید.
خیلی خوب است که برای عبادت و انجام مناسک مذهبی ،

 باهم به مسجد یا مکانهای مذهبی رفته و در این مجالس شرکت کنید.
توجه داشته باشید کشف جنبه های جدید زندگی ،

 سفری جذاب به جاده زندگی است.

 



<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بزاری
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com

من احسان دوستانم را معرفی میکنم به شما عزیزان محمود جان ومسعود جان و حسین جان دوستتون دارم